وقتی من دختر بچهً کوچیکی بودم تو اصلا به دنیا نیومده بودی...

بهت گفته بودم اگه ناراحت بشم ، تو دنیای تخیلی مغزم . ماگ پر از نسکافمو ور می دارم و میرم میشینم جلوی شومینه و به شعله هاش نگا می کنم و با خودم تکرار می کنم ازت متنفرم ... ازت متنفرم ... پشتم بهته و تو ازم می پرسی ناراحتم؟؟منم لبخند می زنم لیوانو میارم بالا و یه جرعه می خورم ، بدون اینکه نگامو از شعله ها ور دارم میگم که اینطور نیست ... اما اینطوره !!

من وجود دارم babe، من حرف می زنم ، راه می رم ، یک صورت دارم و یک قلب ... من وجود دارم ... من مجازی نیستم ... مجازی باقی نمی مونم ...