روزی که طوفان مرد
تو کل هفته هیچی مثل ترس از طوفان باعث نمیشه پاشم کارای دانشگامو انجام بدم،فقط استرس اینو دارم اگه کارمو سر موقع براش نبرم از اون نگاهای بد که آدم به کرم خاکی می کنه به من بکنه،ما بچه های ترم دویی همیشه خدا داریم ازش حساب می بریم .صبحای تعطیل با ترس از خواب می پرم و هی فک می کنم چرا؟چمه؟بعد یادم میاد باید برا طوفان میل بفرستم...یا باید برای طوفان انیمیشن بسازم، یا اگه سایتمو نخریده باشم طوفان منو می خوره!!بعد تندی می پرم با موهای ژولیده و چشای داغون پای کامپیوتر و تا کار اینو انجام نداده باشم پا نمیشم،کار طوفان همیشه خدا ارجح به همه چیزه.
حالا از اون ور رمضون، استاد طراحی سرمون جیغ می زنه ،تهدید می کنه،قهر می کنه میذاره از کلاس میره بیرون..چرا؟چون براش کار نمی بریم،هی کلاس و جیم می زنیم میریم میشینیم تو بوفه کلمه میگیم جمله سازی می کنیم می خندیم!!واقعیتش اینه که هیچوقت طراحی رو دوس نداشتم،دو روز مونده به ژوژمانش همیشه تند تند یه کاری زدم داداش بیست رو هم گرفتم و درسمو پاس کردم، آخه کی علاقه داره با کلمات شورش ،دختر ، درخت و غورباقه بشینه فضاسازی کنه؟؟!!!
چیزی که این روزا طوفانو ترسناکتر کرده دعواش با این ترم چهاریاس،هرچی ما ازش می ترسیم اونا به جاش شاخ بازی در میارن،سر کلاس دختربازی می کنن،با فندک دست همو می سوزونن، رو کفش طوفان می زنن از کلاس می رن بیرون،بعد هی می رن راپورت شوخیای طوفانو می ذارن کف دست مدیر گروه،باهاش عکس آشتی کنون می گیرن بعد از تو عکس براش حرف در میارن,کیک میگیرن و دست می زنن و قول می دن کدورتا برطرف شه بعد باز زیر آبشو می زنن،بعد فرض کن طوفان با اعصاب قاطی بیاد بشینه سر کلاس ما فنچولا (به قول خودش)،بگه نه شوخی بامزه سر کلاس داریم،نه فیلم آموزشی بهتون میدم، نه دیگه به کسی رحم می کنم نه هیچی... اون طوفان مرد !این یه طوفان جدیده که جلوتون وایساده!!
طوفانو این چند هفته نمیشد با کیلو کیلو عسل هم قورت داد،یه نامه نوشتیم و از مدیر گروه خواستیم به طوفان بگه با ما به از این باش که با ترم چهاریایی طوفان جون،ما را اخلاق خوشت آرزوست،ما را خواندن شعرهای جوادت و ضرب گرفتن روی میزت را آرزوست،ما را آن شکم برآمده و درس دادن با دهن پر از گاز ساندویچت را آرزوست ،با ما به مانند سابق باش،مانند آن دورانی که دوس داشتیم زنگ بزنیم بگیم استاد دوست دارم !!بعد بگیم نه دروغ گفتم غلط کردم منو نکش!!
حالا قراره از این هفته برای ما از اول متولد شه،بگیم و بخندیم و اونقد خوش بگذره و من بهش علاقه مند بشم که بخوام بپرم بناگوششو ماچ کنم بگم طوفان...تو مال منی!!!
پ.ن: بچه ها چرا کامنت دونی تونو بستین!!؟:(جسی، ورون....تا ابد تصمیم گرفتین بسته باشین...صدا در حلقمان خشک می شود که...!!
nobody love you