آیندهً کاری
یه مدتیه دنبال کار می گردم.البته مدت مدیدیه ولی این روزا بیشتر بهش فکر می کنم.یه کار ساده،پشت میزی، مثلا تلفن جواب بدی ای چیزی که سر ماه یه 100 تومن یا حتی کمتر بدن بگن برو حال کن.به نظرم واسه من بسه مگه من از زندگیم چی می خوام؟!!
دیگه حوصله ی بابامو ندارم.خوشم نمیاد برم بگم پول بده واسه فلان کار و پول بده واسه بهمان کار!!راستش هیچوقت آدمی نبوده که بیاد پول تو جیبیت رو بهت بده باید به زور بری ازش بگیری.همیشه هم ازت می پرسه پول رو واسه چی میخوای!!پولای خوبی تو جیب یا حساب بانکیشه اما عادت کرده به اینکه همیشه بگه ندارم یا با بحث ازش بگیری بلاخره.گاهی اصلا دوسش ندارم!!
واسه راحت شدن از این مسخره بازیا دنبال یه کار راحتم .کاری که نخوام به درست انجام شدنش فکر کنم یا استرس داشته باشم . یه چیزی بیشتر در حد فان!!
هیچ خوشم نمیاد کاری در زمینه رشته خودم داشته باشم که اگه اینطوری بود همین الان با یه تلفن می رفتم تو چاپخونه عموم استخدام می شدم به عنوان طراح گرافیستشون!!مطمئنم اونم اعتراضی نداشت.اما از رشتم متنفرم دیگه حوصلشو ندارم فقط دارم مدرک می گیرم که خوش بگذرونم.
چند باری سعی کردیم با لیلا بریم از این کارای پاکت سازی در منزل انجام بدیم اما اونقدر پشت سرش بد شنیدیم اینکه آخر پولتون رو نمیدن و اینا که پشیمون شدیم،چشممون ترسید.آخه لیلا هم مثل من پول دوسته،البته حق داریم ها!! ما ها هرچی میگیریم خرج تحصیل رشته های بی خود هنریمون میشه، هیچی تهش واسمون نمی مونه که خودمون رو یه ساندویچ مهمون کنیم حتی!!
می ترسم آخرشم مجبوری شغلم یه چیز بشه در زمینهً رشتم بعد تا آخر عمرم از این آدما بشم که هی دارن غر می زنن و ناله می کنن که حقشون تو زندگی و کار این نبوده!! حالا جرئت ندارم حتی پیش کسی بگم دردم چیه چون تا می فهمن دلیل سر کار نرفتنم نفرت از رشتمه چشماشون گرد میشه و میگن آرزوشون بوده رشتشون عین مال من می بوده بعد می تونستن مثلا پولارو جارو کنن.ملت چی فکر می کنن؟اینکه تو رشتهً من پول ریخته؟دیوانن!!پول فقط مال کله گنده ها و اسم و رسم دارای رشتهً منه!!!
آه خداوندا........!!! اصلا دلم می خواد یه دیگ نذری بار بذارم بعد هی همش بزنم و دعا کنم یه کار راحت منشی تلفنی، بازاریاب، بیزنس احمقانه ساده با حقوق بخور نمیر گیرم بیاد تا یه طراح گرافیست فلان شرکت با فلان حقوق مثلا!!
nobody love you